baranbaran، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

باران کوچولو

بدون عنوان

از اول اين هفته باران مامان آش مي خوره ( هويج ، سبزي ، ورميشل ، برنج ، سيب زميني و روغن زيتون ) اولش بدش ميومد و مي خورد حالش بد مي شد اما كم كم عادت كرد الان تقريبا خيلي خوب مي خوره ام الان مامان جون رفته مالزي پيش دايي مامان هم بايد سر كار باشه به باران يه كوچولو كم رسيدگي ميشه اما مامان اين هفته رو مرخصي گرفته كه پيش بارانش باشه باران مامان اميدوارم كه مارو ببخشي بالاخره واسه اينكه خودت راحت زندگي كني مامان مجبوره بره سر كار عزيزم ميدونم صبح ها سردت ميشه دوست داري توي تخت گرم خودت بخوابي اما مجبورم ببرم بذارم پيش مامان جون امروزم كه مامان جون نيست پيش خاله ارغوان مي موني گلم مي دونم وقتي بزرگ شدي خودت درك مي كني عزيزم ديشب...
16 آذر 1390